o طرز نگهداری تکنیک پس از کسب آن مسئلهای بس مهم میباشد. واضح است که اجرای کامل یک اثر موسیقی فقط با برخورداری از یک تکنیک روان و پخته میسر است.
o اگر نوازندگان جوان و بیتجربه قبل از هر چیز تصورشان از تکنیک نوازندگی آسان و روان نواختن باشد، در اشتباه هستند. البته سرعت در نواختن پراهمیت است، ولی به هیچ وجه آن را نمیتوان تنها مسئلهی مهم دانست. تکنیک خوب آن است که حامی و پشتیبان تخیل نوازنده باشد و در نتیجه نوازنده بتواند با درک اثر و کمک ساز آن طوری که باید وظیفه خود را ادا کند.
o انگشتان ما باید همیشه طوری در اطاعتمان باشند که تا وقتی از آنها نخواستهایم عملی از خود بروز ندهند. برای رسیدن به این هدف انگشتان خود باید طوری را تربیت کنیم که به وظیفهای که ما از آنها توقع داریم، عمل نمایند؛ یعنی چیزی که برای یک اجرای خوب مورد توجه و لزوم است. تکنیک و ارائه درست یک اثر در موسیقی چنان به هم دیگر بستگی دارند که گاهی به آسانی نمیتوان گفت حد فاصل هر یک چیست و یکی در کجا پایان مییابد و دیگری در کجا آغاز میشود. فقدان تکنیک کامل در اجرای هر قطعه موسیقی اثر کاملا نامساعدی دارد.
o نوازندگان جوان باید آگاه باشند که تمرین هدف اصلی آنان نیست؛ بلکه بدون شک وسیلهای بسیار مفید و مورد لزوم برای پیشرفت به سوی هدفهای بالاتر است ولی هرگز آخرین هدف و غایت نیست. بنابرین، یک مربی خوب قبل از این که شاگردانش را به تمرین وادارد، باید همیشه برایشان روشن کند که قصد آنان از هفتهها تمرین روی یک اتود معین چیست چه نتیجهای کسب خواهند کرد.
o شخص باید در هر حال چنان با فداکاری و تمرکز حواس تمرین نماید که تصور کند در مقابل گروهی برجسته و منتخب از موسیقیدانان مینوازد. اتودها و تمرینها باید چنان نواخته شوند که تصور شود هیچ چیز زیباتر از آنها نیست.
o هیچ کس نمیتواند بیشتر از سی یا چهل دقیقه با تمرکز کامل حواس به تمرین بپردازد. بنابرین، توصیه میشود که اوقات تمرین در طول روز تقسیم شوند، به طوری که بین آنها به حد کافی اوقات فراغت وجود داشته باشند. تمرین خوب فقط به آهستگی انجامپذیر است. شخص باید تقریباً یک سرعت آرامی را برای نواختن انتخاب کند تا در نتیجه بتواند حتی قسمتهای پیچیدهای را که باید منظم و یکنواخت نواخته شوند، با اعصابی راحت بنوازد و آنها را در حافظه خود بسپارد. در غیر این صورت، گذشته از این که احتمال دارد اشتباهات به صورت عادت درآیند، برای فرا گرفتن قسمتهای مزبور سه یا چهار برابر وقت بیشتر لازم است.
o اگر شخص در حین تمرین دچار اشتباهی از قبیل نواختن یک نت نابهجا یا یک تکیه غلط یا یک وزن نادرست گردد، باید بلافاصله درصدد رفع آن برآید و به تصحیح آن بپردازد. این از واجبات است که شخص هر روز مقداری از وقت خود را به قصد رفع خستگی بنوازد، به خصوص وقتی که قبل از آن چند ساعتی را به طور جدی به کار و تمرین پرداخته باشد. مع ذلک، نباید فراموش شود که بیقید نواختن با بیدقت نواختن فرق کلی دارد.
تالیف : آندور فولدز (پیانیست مجار)
ترجمه : دکتر سعید خدیری
ahmadkheradju.blogsky.com
مطلبی که پیش رو دارید نوشته آرین شرادر است که برگردان آنرا به پارسی میخوانید: چوب با رطوبت منبسط و در هوای خشک منقبض میشود. ساز ها می توانند هم در مقابل هوای خشک هم در مقابل هوای شرجی مقاوت کنند البته به شرط آنکه زمان کافی برای وفق دادن با محیط به آنها داده شود. اما تغییرات سریع مشکلاتی را بوجود می آورد.
بدترین کاری را که می توان با ساز انجام داد بیش از حد مرطوب کردن ساز در هوای خشک است.
اگر خانه یا استودیوی شما خیلی خشک است و ساز ارزشمندی دارید از اسپری و رطوبت سنج دقیق استفاده کنید.البته بیش از حد مرطوب کردن از مرطوب نکردن هوا بد تر است.
بهترین راه نگاه داشتن ساز در ابریشم است(پارچه داخل کیف ساز). ابریشم طبیعی و یا پارچه پنبه ای فشرده بافته شده سرعت انتقال رطوبت را کم میکند. الیاف مصنوعی این اثر را ندارند.
سعی کنید سازتان را در یکنواخت ترین شرایط ممکن نگه دارید. رطوبت نسبی ۳۵ تا ۵۰ درجه برای خانه مناسب است.
اگر ممکن است ساز خود را از خانه بیرون ببرید و یا ممکن است مدتی پیاده راه بروید در روزهایی که هوا بد میباشد اینکار را نکنید و یاحتما از اتومبیل استفاده کنید.
هوای بیرون بعد از حدود ۵ دقیقه به داخل جعبه سازتان نفوذ میکند. بیاد داشته باشید سازتان بر خلاف شما منبع گرمای درونی ندارد.
اگر دستتان از سرما کرخت شد از آن به عنوان راهنما برای سازتان استفاده کنید. هنگامی که به مکان جدیدی میرسید به سازتان فرصت توافق با محیط را بدهید.
بلافاصله پس از ورود به جایی از سازتان استفاده نکنید.
پس از رسیدن به مکان جدیدی برای چند دقیقه ساز خود را در جعبه اش باقی گذارید. به این صورت تحمل جابجایی را آسان کرده اید. یک لیوان چای بنوشید و بگذارید یخ دستتان باز گردد!
با این تمهیدات می توانید نیاز به تعمیر را کاهش داده و عمر سیمها را زیاد کنید. آگاهی از محیط اطراف و با دقت تمیز کردن ساز و مراقبت از آن میتواند نیاز شما را از رفتن به مغازه تعمیر ساز کم و یا بر طرف کند.
از سایت:harmonytalk.com
مطلبی که پیش رو دارید نوشته آرین شرادر است که برگردان آنرا به پارسی میخوانید: چوب با رطوبت منبسط و در هوای خشک منقبض میشود. ساز ها می توانند هم در مقابل هوای خشک هم در مقابل هوای شرجی مقاوت کنند البته به شرط آنکه زمان کافی برای وفق دادن با محیط به آنها داده شود. اما تغییرات سریع مشکلاتی را بوجود می آورد.
بدترین کاری را که می توان با ساز انجام داد بیش از حد مرطوب کردن ساز در هوای خشک است.
اگر خانه یا استودیوی شما خیلی خشک است و ساز ارزشمندی دارید از اسپری و رطوبت سنج دقیق استفاده کنید.البته بیش از حد مرطوب کردن از مرطوب نکردن هوا بد تر است.
بهترین راه نگاه داشتن ساز در ابریشم است(پارچه داخل کیف ساز). ابریشم طبیعی و یا پارچه پنبه ای فشرده بافته شده سرعت انتقال رطوبت را کم میکند. الیاف مصنوعی این اثر را ندارند.
سعی کنید سازتان را در یکنواخت ترین شرایط ممکن نگه دارید. رطوبت نسبی ۳۵ تا ۵۰ درجه برای خانه مناسب است.
اگر ممکن است ساز خود را از خانه بیرون ببرید و یا ممکن است مدتی پیاده راه بروید در روزهایی که هوا بد میباشد اینکار را نکنید و یاحتما از اتومبیل استفاده کنید.
هوای بیرون بعد از حدود ۵ دقیقه به داخل جعبه سازتان نفوذ میکند. بیاد داشته باشید سازتان بر خلاف شما منبع گرمای درونی ندارد.
اگر دستتان از سرما کرخت شد از آن به عنوان راهنما برای سازتان استفاده کنید. هنگامی که به مکان جدیدی میرسید به سازتان فرصت توافق با محیط را بدهید.
بلافاصله پس از ورود به جایی از سازتان استفاده نکنید.
پس از رسیدن به مکان جدیدی برای چند دقیقه ساز خود را در جعبه اش باقی گذارید. به این صورت تحمل جابجایی را آسان کرده اید. یک لیوان چای بنوشید و بگذارید یخ دستتان باز گردد!
با این تمهیدات می توانید نیاز به تعمیر را کاهش داده و عمر سیمها را زیاد کنید. آگاهی از محیط اطراف و با دقت تمیز کردن ساز و مراقبت از آن میتواند نیاز شما را از رفتن به مغازه تعمیر ساز کم و یا بر طرف کند.
از سایت:harmonytalk.com
نتایج تحقیقات علمی و روان شناسی اعلام می کند که زیباترین اشکال و سطوح از نظر انسان ها، آنهایی هستند که در ابعاد آنها نسبت طلایی بکار رفته است. این نسبت به عنوان عدد فی خوانده می شود و معادل آن به صورت اعشاری در حدود 1.618 است.این نسبت را در دوره رنسانس نسبت اسمانی و از قرن 19 نسبت طلایی می خوانند.
با نگاه دقیق به اندازههای تار یحیی متوجه میشویم که ابعاد کاسه تار به اندازه 34 در 21 یکی از دقیقترین مستطیلهای طلایی است.(مستطیلی است که نسبت عرض و طول آن 1.618 باشد که از نظر زیباییشناسی شکیلترین و زیباترین مستطیل است).البته در بعضی از تارهای آخر یحیی اندازه 35.1 در 21.7 نیز مشاهده شده که همان نسبت طلایی را دارد.
ازطرف دیگر اندازه خطی که کاسه و نقاره را به دو نیم میکند در پایینترین نقطه اتصال با کف کاسه در فاصلهی نسبت طلایی از طول کاسه تار است خرک تار نیز دقیقآ با همین نسبت بروی دهانه تار قرار میگیرد.
یعنی اگر طول کاسه را 34 بدانیم محل قرار گیری خرک در فاصله 21سانتی از بیخ دسته است.
علاوه بر این نیز محل زدن مضراب بر سیمهای تار در فاصله معکوس محل خرک است.و این در حالی است که محل ضربه به سیم بر روی سیمهای سه تار که همین طول سیم مرتعش را دارد در حدود 1.5 تا 2 سانتیمتر جلوتر ،به طرف دسته است.
طرح در ابعاد دقیق نیست
بدون شک تراشیدن کاسهی تار در ابعاد و تناسبات طلایی فقط میتواند ناشی از چشم زیباییشناس استاد یحیی باشد که نه فقط در ابعاد کاسه بلکه در تراش تمام منحنیهای کاسه، نقاره و دهانهها به زیباترین فرم و لطیفترین قوسها و منحنیها تجلی یافته است. البته عده ای ممکن است فکر کنند که تناسبات طلایی از ذهن غربی ها و از دید زیبایی شناسی انان بدست آمده است، در حالی که این تناسب در ابعاد بدن انسان و در اندازه های برگ گیاهان و در طبیعت به وفور دیده می شود .
شاید بد نباشد که به تناسبات طلایی که در ویلنهای استرادیواری نیز بکار رفته توجه کنیم. البته این مطلب در سایتهای مربوط به ویلنسازی مورد بررسی قرار گرفته است ولی شاید دیدن ویلن و تناسبات آن جالب باشد.
برگرفته از کتاب “هنر طراحی ویلون” نوشته سرجیو موراتف
به هر صورت باید اذعان کرد که این بحث فرصت و مطلب بیشتری را میطلبد که شاید در زمانی دیگر بتوان آن را بهتر و کاملتر بررسی کرد.
از سایت:raminjazayeri.com
جلیل شهناز (۱ خرداد ۱۳۰۰ اصفهان - ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ تهران) یکی از سرشناسترین نوازندگان تار و سه تار سدهٔ اخیر در ایران بود.
زندگینامه:
جلیل شهناز، در سال ۱۳۰۰ در اصفهان به دنیا آمد. تقریباً همه اعضای خانواده وی با موسیقی آشنایی داشتند و در رشتههای مختلف هنر از جمله تار، سهتار، سنتور و کمانچه به مقام استادی رسیدند. پدرش «شعبانخان» علاقه وافری به موسیقی اصیل ایرانی داشت و علاوه بر تار که ساز اختصاصی او بود، سهتار و سنتور هم مینواخت. عموی او غلامرضا سارنگ (سارنج) هم از نوازندگان کمانچه بود.
جلیل شهناز، از کودکی به موسیقی علاقهمند شد و نواختن تار را در نزد عبدالحسین شهنازی و برادر بزرگ خود حسین شهناز که به خوبی ساز مینواخت، آغاز کرد. پشتکار زیاد و استعداد شگرف جلیل به حدی بود که در سنین جوانی از نوازندگان خوب اصفهان شد.
در کتاب «موسیقیدانان ایرانی» نوشته پژمان اکبرزاده آمده است: «شهناز نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و... به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه اساتید موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و حارج از ایران اجرا نمود. شهناز در برنامههای جشن هنر شیراز نیز حضوری فعال داشت.»
این نوازنده تار در طول زندگی هنری خود با هنرمندان والای کشور از جمله فرامرز پایور، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، منصور صارمی، رضا ورزنده، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، حسن کسائی، محمد موسوی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری،عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، محمد رضا شجریان، حسن زیرک(خواننده بزرگ کرد)، علیاصغر شاهزیدی، طباطبائی و محمد اصفهانی همکاری داشتهاست.
وی در دههٔ ۱۳۶۰ همراه با فرامرز پایور (سنتور)، علی اصغر بهاری (کمانچه)، محمد اسماعیلی (تنبک) و محمد موسوی (نی) «گروه اساتید موسیقی ایران» را تشکیل داد و با این گروه، مسافرتهای متعددی به کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکا داشت.
وی در سال ۱۳۸۳ به عنوان چهره ماندگار هنر و موسیقی برگزیده شد. همچنین در ۲۷ تیر سال ۱۳۸۳، مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) برای تجلیل از یک عمر فعالیت هنری به جلیل شهناز اهدا شد.
در سال ۱۳۸۷، محمدرضا شجریان، گروهی که با آن کار میکرد را به افتخار جلیل شهناز، گروه شهناز نام گذاشت.
جلیل شهناز، علاوه برنواختن تار، که ساز اختصاصی اوست، با نواختن ویولون، سنتور و تمبک و آواز -سه تار نیز آشنایی کامل دارد؛ که تمام فایلهای صوتی استاد موجود است و در درجه استادانی چون یاحقی -پایور مینوازد. معروف است که او در شیوه نوازندگی میتواند با ساز خود علاوه برنواختن، آواز هم بخواند.
کیومرث، علیرضا، فرشته، فریبا، فروزنده و نوشین از فرزندان استاد شهنار هستند که در کشورهای آمریکا، فرانسه و ایران اقامت دارند.
در آیین نکوداشت جلیل شهناز و درویش خان در فرهنگسرای هنر در سال ۱۳۸۵ گفته شده است:
حسن کسائی: شناخت موسیقی کار هرکسی نیست. همه موسیقی را گوش میدهند و دوست میدارند اما کسی که سره را از ناسره تشخیص بدهد و بتواند درک مقاماتی را که استاد شهناز نواختهاند داشته باشد بسیار نادر است. همه ساز میزنند و همه خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانند و اجرا کردهاند، چیزی که در دست همگان باشد نیست. یعنی ردیف موسیقی ایران نیست. قدرت آقای شهناز در جواب دادن و دونوازی خارق العادهاست. من ۶۰ سال با ایشان همنوازی کردهام و ساز بنده با ساز شهناز گره خوردهاست.
محمدرضا شجریان: ساز شهناز در من زندگی میکند و من با ساز شهناز زندگی میکنم. من تنها خوانندهای هستم که خودم را شاگرد جلیل شهناز میدانم. ساز این نوازنده بی بدیل، یک ساز آوازی است؛ برخلاف دیگر نوازندهها که ۸۰ درصد سازی میزنند و فقط ۲۰ درصد آوازی. جلیل شهناز به بیان واقعی در نوازندگی تار رسیده است؛ چرا که در گیرودار ردیف و تقلید از دیگران نماند و مانند آبشاری خروشان در جریان است.
داریوش پیرنیاکان: جلیل شهناز هنرمندی است که زاوایای بسیاری در سازش نهفتهاست. وی علاوه براشراف کامل بر ردیف و رموز آن، ویژگی منحصربهفردی دیگری نیز داشت. جواب آوازهای شاهکار و بی نظیر، استفاده از تمام امکانات ساز، نواختن بسیاری از گوشههای مهجور، رعایت جملهبندی در نوازندگی از جمله ویژگیهای نوازندگی جلیل شهناز است.
استادپرویز یاحقی: شهناز دفتر تار را بست
یک عمر توان به ساز دمساز شدن | وز ساز نواختن سرافراز شدن | |
صد سال توان به تار مضراب زدن | اما نتوان جلیل شهناز شدن |
جلیل شهناز پس از یک دوره بیماری صبح روز دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ در بیمارستان آراد درگذشت محمدرضا شجریان پس از درگذشت جلیل شهناز گفت: "استاد جلیل شهناز در من شور و عشق آفرید و من با صدای تار شهناز بدین جا رسیدم و کلمهٔ استاد فقط لایق شهناز و استاد جلیل شهناز را بسان حافظ که تکرار ناشدنیست و با احترام به تمام نوازندگان تار پس از استاد شهناز باید دفتر تار ایران بسته شود."
پس از درگذشت جلیل شهناز، رامیز قلی اف نوازنده برجسته تار در جمهوری آذربایجان پیام تسلیتی به همین مناسبت از طریق سفارت جمهوری اسلامی ایران ارسال نمود.
- آلبوم "عطرافشان" (همراه با تمبک محمد اسماعیلی)."زبان تار" (تا تمبک جهانگیر ملک)...
- کتاب «گلهای جاویدان» (پانزده قطعه برای تار و سه تار). نت نگاری: هوشنگ ظریف. انتشارات سرود، تهران، ۱۳۷۹. برخی از آلبومهای جلیل شهناز:
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ردیف در لغت به معنی پشت سر هم قرار گرفتن است. در موسیقی دستگاهی ایران به طرز قرار گرفتن آهنگها و نغمات موسیقی، ردیف میگویند و هر یک از این آهنگها، گوشه نامیده میشود. گوشهای که وسعت صوتیاش از همه پایینتر است، معمولاً به عنوان اولین گوشه انتخاب میشود و درآمد نامیده میشود و گوشههای دیگر به دنبال آن آورده میشوند. گوشهها بنا به ذوق و سلیقه استادان موسیقی دستگاهی ایران جمعآوری شده و در مقامات موسیقی ایرانی با نظم و ترتیب خاصی ردیف شدهاند.
دستگاههای موسیقی ایران
ردیف معمولاً به هفت مجموعهٔ مرتب خاص و مشخص (که دوبهدو اشتراک دارند) تقسیم میشود. هریک از این مجموعهها دستگاه نامیده میشوند. این دستگاهها عبارتاند از:
شور
سهگاه
چهارگاه
همایون
ماهور
نوا
راستپنجگاه
که هرکدام توالی و مدگردی مخصوص به خودشان دارند و معمولاً با شخصیت مُدال و گردش ملودی آغازشان شناخته میشوند.
در نتیجهٔ جابهجایی نقش درجات هر دستگاه، حالات دیگری از آن ایجاد میشود که با تثبیت هر یک از این حالات، نغمه جدیدی حاصل میشود که به آن آواز گفته میشود. هر یک از این آوازها خود نیز دارای ردیف خاصی از نظر ترتیب درآمدها و گوشهها هستند و به طور مستقل اجرا میشوند. آوازها عبارتند از:
ابوعطا (دستان عرب)، بیات ترک (بیات زند)، دشتی، افشاری که از متعلقات دستگاه شور هستند.
بیات اصفهان که از مشتقات دستگاه همایون است.
بدین ترتیب هفت دستگاه و پنج آواز، ردیف موسیقی دستگاهی ایران را تشکیل میدهند.
در بعضی روایتهای ردیف، دو آواز بیات کرد (از متعلقات دستگاه شور) و شوشتری (از متعلقات همایون)هم به آنها اضافه میشوند.
روایتها
ایجاد و پرورش ردیف موسیقی سنتی ایرانی و تغییر نظام مقامی (که در آن، مبنای کار قطعههای طولانی قابل تجزیه ولی دارای هویت مستقل هستند که «مقام» نامیده میشوند) به نظام ردیفی (که در آن، مبنای کار قطعههایی کوتاه هستند که در کنار هم شخصیت «دستگاه» را تشکیل میدهند) را معمولاً به آقا علیاکبر فراهانی و دو پسرش، میرزاعبدالله و آقاحسینقلی نسبت میدهند. همکاران و شاگردان اینان، بهنوبهٔ خود، قطعات مختلفی را به شیوههای مختلف به این مجموعه اضافه یا از آن کم کردند و اجراهای مختلفی از آن ارائه کردهاند. معمولاً به هر مجموعهٔ خاص، نام گردآورندهٔ مجموعه اضافه میشود (مثلاً، ردیف میرزاعبدالله یا ردیف آقاحسینقلی یا ردیف حسینخان اسماعیلزاده) و اگر کسی آن را نقل کرده باشد اسم نقلکننده هم اضافه میشود (برای نمونه، ردیف میرزاعبدالله بهروایت نورعلیخان برومند). معمولاً معتقدند که ردیف، استخوانبندی و در نتیجه، «هویت» ثابتی دارد و تفاوت گردآوریها و روایتهای مختلف، تنها در جزئیات، توالی و پرداخت گوشهها است. مثلاً در نسخههایی از ردیف که برای آواز تنظیم شدهاند، معمولاً از وزنهای سنگینتر و مناسب خواندهشدن با شعر استفاده میشود. به عنوان مثالی دیگر، ردیف آقاحسینقلی از ردیف میرزاعبدالله کوتاهتر و پرکارتر است، احتمالاً بهاین دلیل که میرزاعبدالله بیشتر به تعلیم میپرداخته و آقاحسینقلی بیشتر به نوازندگی.
بعضی از روایتهای مشهورتر ردیف از این قرارند:
ردیف میرزاعبدالله (بهروایت نورعلیخان برومند)
ردیف آقاحسینقلی (بهروایت علیاکبرخان شهنازی)
ردیف موسیخان معروفی (مشهور است که موسیخان، همهٔ گوشههایی را که میشناخته در این ردیف گرد آوردهاست)
ردیف ابوالحسن صبا
ردیف (آوازی) عبداللهخان دوامی
ردیف سعید هرمزی
ردیف حسن الیاسی
منبع:ویکی پدیا
در قرن حاضر نواختن این ساز دچار تحولات زیادی شده است و هم اینک بیش از ده شیوه سه تار نوازی را داریم که هر یک بر گرفته از شیوه قدما و ترکیب آن با شیوه های دیگر از جمله سلایق شخصی است. این تفاوت نواختن ها در عمل با استفاده از تنوع مضراب زنی، موقعیت قرار گفتن دست مضراب زن بر روی صفحه ساز و نحوه پرده گرفتن توسط دست چپ حاصل می شود. عواملی همچون نواخت ملایم بر روی سیم ها، تک سیم نوازی، شلوغ نوازی، تنبوری نوازی و سرعت مضراب و پنجه باعث می شوند صداهای متفاوتی از این ساز شنیده شود. در عصر ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه، میرزا عبدالله فرزند آقا علی اکبر فراهانی از نخستین کسانی بود که سه تار را، مانند تار یکی از سازهای بنیادین موسیقی ایرانی دانست و خود او نیز علاوه بر تار، نوازنده چیره دست سه تار بود. اما از آنجا که در نخستین ضبط های موسیقی ایرانی هیچ اثری از سه تار نوازی میرزا عبدالله به ثبت نرسیده است، اطلاع دقیقی از شیوه نوازندگی سه تار او نداریم.
پس از وی، شاگردش درویش خان شاخص ترین نوازنده سه تار زمان خود بود که از او نیز هیچ نمونه صوتی بر جای نمانده است. درویش خان علاوه بر تار، شاگردان ممتازی در نوازندگی سه تار داشت که می توان به نام های ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهی، یوسف فروتن، سعید هرمزی و کلنل علی نقی وزیری اشاره کرد. وزیری با وجود آن که شاگرد مستقیم درویش خان بود ولی در نوازندگی سه تار دنباله رو استادش نشد و یک شیوه کاملاً شخصی در پیش گرفت. سنت سه تار نوازی بر اساس ردیف موسیقی ایران با تفاوت هایی در نحوه بیان، بعدها توسط احمد عبادی، داریوش صفوت، جلال ذوالفنون، محمدرضا لطفی و داریوش طلایی ادامه یافت.
شیوه نوازندگی این ساز پس از ورود به رادیو تغییر کرد. احمد عبادی فرزند کوچک میرزا عبدالله در سال 1327 توسط اسماعیل نوّاب صفا به رادیو دعوت شد و برای اوّلین بار در مرداد ماه سال 1327 صدای سه تارش از رادیو پخش گردید. پیش از آن شیوۀ قدما در نوازندگی سه تار بدین شکل بود که تمامی سیم ها با یکدیگر به صدا در می آمد ولی عبادی شیوه خلوت نوازی یا تک سیم نوازی را سرلوحه کار خویش قرار داد. عبادی گر چه فرزند میرزا عبدالله بود ولی مرگ زود هنگام پدر این فرصت را به او نداد تا از محضرش استفاده کند. بنابراین بعدها نوازندگی سه تار را از خواهران خود خصوصاً ملوک خانم که سه تار را به شیوۀ پدر می نواخت فرا گرفت. با این وجود، عبادی شیوه سه تار نوازی پدر را دنبال نکرد و خود در این فن، صاحب شیوه مخصوصی شد.
پس از فوت استاد صبا شیوه نوازندگی قدما چندان پیگیری نشد و سه تار نوازی عملاً به سلایق شخصی میل کرد. به عبارتی هر یک از نام آوران نوازندگی این ساز با استفاده از منابع مختلف و لحاظ سلیقه های شخصی به الگوهای متفاوتی از نوازندگی سه تار دست یافتند. این تفاوت ها به گونه ای است که یک شنونده کم آشنا هم با چند بار گوش دادن متوجه آن ها می شود. از شاگردان مستقیم ابوالحسن صبا می توان به دکتر داریوش صفوت، دکتر تفضلی و محمود تاجبخش اشاره کرد.
از دیگر نوازندگان مطرح سه تار می توان به نام های عطا جنگوک، داریوش پیرنیاکان، مسعود شعاری، بهداد بابایی، رامین جزایری و فرشاد توکلی اشاره کرد که برخی از ایشان تلفیقی از شیوه های گوناگون همراه با سلیقه های شخصی را در سه تار نوازی سنتی دنبال می کنند و برخی دیگر مانند رامین جزایری و فرشاد توکلی دنباله رو شیوه ابوالحسن صبا هستند.
سه تار سازی سبک، کم حجم و نسبتاً ارزان قیمت است و صدایی ملایم دارد. به همین دلیل علاقه مندانش بیشتر از دیگر سازهای ایرانی مانند تار، سنتور و کمانچه هستند. به غیر از اساتیدی که نام و نمونه کارشان در این مجموعه آمده است، نوازندگان زیادی هم اینک به نواختن و آموزش این ساز ظریف مشغول هستند، افرادی مانند حمید سکوتی، هادی آذرپیرا، مهرداد ترابی، بهنام وادانی، قشنگ کامکار، وصال عرب زاده، انوش جهانشاهی، امیر حسین پورجوادی، بهاره فیاضی، فرید خردمند، عرفان گنجه ای، علی بوستان، امین رامین، سروش قهرمانلو، مهدی رستمی، سیاوش کرمی، حافظ ناظری، تهمورس پورناظری، علیرضا مرتضوی، مژگان شجریان، آرشام قادری، وحید خسروی، بهراد توکلی، سپیده مشکی، کاوه گرایلی و ....
tar-3tar.mihanblog.com
""سلطان غم هر آنچه تواند بگو بکن / من برده ام به باده فروشان پناه ازو""
...............................................................................................
"آموزش تار و سه تار"
ــ یک جلسه به عنوان مشاوره و آموزش مبانی بصورت رایگان
ــ زمان هر جلسه حداقل یک ساعت
ــ در نظر گرفتن شیوه ای منحصر به فرد برای آموزش هر هنرجو به تناسب ویژگی ها، توانایی ها ،و علائق شخصی
ــ خصوصی ، نیمه خصوصی
ـــ مبتدی ، پیشرفته
آموزش و تدریس تار، سه تار، تنبک، تنبور، نی، پیانو، کیبورد و ...
آموزش موسیقی برای کودکان
و تهیه و فروش انواع سازهای ایرانی
تلفن: 09361890088